آزاد شو از بند خویش، زنجیر را بــاور نکن

اکنون زمان زندگیست، تاخیر را بــاور نکن

حرف از هیاهو کم بزن از آشتی ها دم بزن

از دشمنی پرهیز کن، شمشیر را بــاور نکن

خود را ضعیف و کم ندان، تنها در این عالم ندان

تو شاهکار خالقی، تحقیر را بــاور نکن

بر روی بوم زندگی هر چیز می خواهی بکش

زیبا و زشتش پای توست تقدیر را بــاور نکن

تصویر اگر زیبا نبود، نقّاش خوبی نیستی

از نو دوباره رسم کن، تصویر را بــاور نکن

خالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفرید

پرواز کن تا آرزو، زنجیر را بــاور نکن.

شعری از مهدی جوینی


در انتهای کوچه آذر 
دختریست به نام یلدا.
با موهای بلند و مشکی،پوستی سفید و گونه های سرخ مثل انار.
دختری که منتظر است کسی بیاید و با عشق،دقایق منجمدش را گرم کند.
آواز با هم بودن را در گوش هایش زمزمه کند و با دیدار های کوتاه دوست داشتن های ته نشین شده اش را تکان دهد.
کسی که برای حال آشفته اش،حافظ بخواند و برای نگاه های زمستانی اش،ساز گرما بزند.
سال هاست که همه،دقیقه آخرِ انتظارِ یلدا را جشن می گیرند اما هیچ کس نمیداند که او،تنها برای دیدن معشوقی انتظار میکشد که رسیدن به آن،امیدی محال است.
 زمستانِ سرد،مقصد یلدایی بود که با هزاران آرزو برای دیدار با تنها یارِ پنهانی اش بهار”جاده طولانی پاییز را پیموده بود.

​​​​یلدا مبارک.


لمس تن تو
شهوت است و گناه
حتی اگر خدا عقدمان را ببندد
داغیِ لبت، جهنم من است
حتی اگر فرشتگان سرود نیکبختی بخوانند
هم آغوشی با تو ، هم خوابگیِ چرک آلودی ست
حتی اگر خانه ی خدا خوابگاهمان باشد
فرزندمان، حرام نطفه ترین کودک زمین است
حتی اگر تو مریم باشی و من روح القدس
خاتون من!
حتی اگر هزار سال عاشق تو باشم،
یک بوسه
ـ یک نگاه حتی –
حرامم باد !
اگر تو عاشق من نباشی


خسته ام در خفقانم تو برایم بنویس
 

بغض کردم نگرانم تو برایم بنویس
 

درد تنها شدنم ریشه دوانده دل من
 

گل بی برگ خزانم تو برایم بنویس
 

پیر گشتم هوس موی سپیدت کردم
 

خالی از صد هیجانم تو برایم بنویس
 

انقدر زخم به پرهای وجودم خورده
 

کف بریده است عنانم تو برایم بنویس
 

این قلم عشق تو را جوهری خود کرده
 

اشک دل در شریانم تو برایم بنویس
 

تک درختی شده ام برگ به برگم مرده
 

با نسیمت بتکانم تو برایم بنویس
 

شب به شب بغض من و آینه رویایت
 

من که تکرار زمانم تو برایم بنویس
 

عشق امد که مرا با دل تو یار کند
 

دید آری فورانم تو برایم بنویس


دل من تنگ تو شد، کاش که پیدا بشوی
که بیایی و در این تنگیِ دل جا بشوی

تو فقط آمده بودی که دل از من ببری؟
بروی، دور شوی، قصه و رویا بشوی؟

انقلابی شده در سینه ی من، فتنه ی توست
سبزیِ چشم تو باعث شده رسوا بشوی

من پس انداز دلم را به تو دادم که تو هم
بیمه ی عمر دلم روز مبادا بشوی

غرق عشق تو شدم، بلکه تو شاید روزی
دل به دریا بزنی، عازم دریا بشوی

حیف ما نیست که یک زوج موفق نشویم؟
حیف از این نیست که تو این همه تنها بشوی؟

نم باران، لب دریا، غم تو، تنگ غروب
دل من تنگ تو شد، کاش که پیدا بشوی

"احسان نصری"


روزها عاشقت هستم و شبها دلتنگت

این ماه آنقدر روزها کوتاه شده که

هنوز عاشقی هایم تمام نشده

دلتنگت میشوم.♥️????????​​​​​​

.یکی میگه چیه؟؟چرا اینقدر تو خودتی ؟؟؟

میگم هیچی حال ندارم فقط

توی دلم داد میزنم(.)

حرف زیاده .درد زیاده

ولی سکوت بهتر از هرچیزی خوبه

چون احتیاج به توضیح نداره

خدایا تحمل و صبرمو زیاد کن.

.دلم یجای ساکت و تاریکی میخواد‌

یجایی که کسی بهم گیر نده و غرق بشم تو فکر و خیال


این روزها همه مون با یه کم اضطراب و استرس و دلهره درگیریم، حالا یه سری زیاد، یه سری کم. مجبورا ساعات بیکاری مون زیاد شده و اکثرمون بیشتر وقت مون رو با فضای مجازی پر میکنیم. یه چند ساعتی تو فکر و خیال بودم گفتم این پست رو ارسال کنم دور هم اعتراف کنیم!!! بله اعتراف به شیطنت ها و کارهایی که از روی ندونم کاری، جو گیری، حسودی، عصبانیت و . کردیم و دوست نداریم کسی بفهمه. یه جور بازیه، یه جور خود تخلیه کردنه، یه جور دور همی که هر چی آزارمون میده بریزیم بیرون تا
+یکی تو فکر عشقه یکی تو فکر یاره یکی همیشه مست و یکی منم که بی تو بی قراره یکی رسید به یارش یکی در انتظارش یکی داره میخنده به روزگاری که وفا نداره (اگه مث من نه کراشی داری⁦♥️⁩ و نه کسی روت کراش داره خاک تو سر دوتامون????✋????????) +بازی روزگار را نمی فهمم! من تو را دوست می دارمتو دیگری را و دیگری دیگری را (یه خری می افته دنبالت????.توهم میری دنبال یه گاو???????? اون گاو هم می‌ره دنبال یه گاو دیگه????????????) +همه دوست دارند که به بهشت بروند، ولی کسی دوست ندارد که
جایی بریم که دلخوری نباشه دلا تو سینه . آهنی نباشه جایی بریم که مردمش عاشقن مهر و وفا فروختنی نباشه هر جا که دل خوشه بهشتم اونجاست هر جا که شادی باشه خونه ماست بیا ببندیم کوله بار سفر بریم از این شهر ,دو تایی بی خبر بیا بریم به سوی آیندمون گذشته ها رو بذاریم پشت سر
سلام و آرزوی سلامتی برای همه⁦✔️⁩ هرکی میاد اینجا و این پست رو میبینه???? یه درخواستی دارم و اون اینه که ​​​​​تو چالش این ماه شرکت کنه حالا چالش چیه؟ (خنده دار ترین سوتی که تا حالا دادی چی بوده؟) ​​​​​​تو چالش ماه قبل خودم کلأ سوتی دادم همتون در جریانید???????????????????? چقدر معذرت خواهی کردم از شما???? کامنت ها رو خواستید با نام مستعار تایید میکنم و آدرس رو پاک میکنم.تا شناسایی نشید???? منتظر کامنتهای جالبتون هستیم
گله نکن از من بی سبب نبود این جدایی بی سبب نبود دل بریدن و رفتن گله نکن از من منو خسته و تیره و بد کرد شبو روز بپای تو نشستم بی سبب نبود اخر از تو گذشتن گله نکن از من دست من پر از ستاره و گل بود دست تو منو به بادو بارون داد من فقط اینو گفتم بیصدا به قاصدک باد شب حسرتو اندوه وقتی میرسید به گریه کردن یاد اینه اینه شکستن من باش گله نکن از من لاله لاله خونو غزل شد دل من برای باتو موندن خود تو خودت رفتن منو خواستی گله نکن از من بتلافی هزار شب دردو بتلافی هزار
یه جوری میای میری انگاری که دیرته ●♬♩ عذاب دادن منم جزئی از تقدیرته ●♬♩ میون همه ی اخمات دلبریتم میکنی ●♬♩ دلو دورش میکنی گاهیم نزدیکته ●♬♩ شب پر ستاره ای تو کوچمون پهن باشه ●♬♩ از پنجره نگام کنی وقتی دلم تنگ باشه ●♬♩ جای بد بودن با این دلِ دیوونه میدونی؟ ●♬♩ مهربون باش فکر نمیکنم دلت سنگ باشه ●♬♩ چی میشه رد بشی از کوچمون؟ ●♬♩ یه نگاهی کنی ابرو کمون ●♬♩ تقصیر دل چیه؟ آرزوش این شده ●♬♩ کاشکی بیای بشی همسایمون ●♬♩ گل گلی پیرهنتوُ شال قرمز رو سرت ●♬♩ تک تک
به نام بخشنده بزرگ داور بر حق به نام خداوند ایثار و انصاف خارم اگر از خاری خارم تو مپنداری دانم که مرا با گل یکجا تو نگهداری گل را تو به آن گویی که از عشق معطر شد آن گل که فقط گل بود در حادثه پر پر شد سودای تو را دارم من از دل و از جانم گفتند که پیدا شو دیدند که پنهانم گفتند که پیدا کن خود را و تو را با هم گفتم که پیدا هست در هر نفس آدم پیداست و من پنهان من در تن و او در جان یک آن نظری کردم در خود گذری کردم دیدم که نه در دوری نزدیک تر از نوری در راه عبور
سیگارو که روشن میکنم نیکوتین که به خون میرسه. مغزم یکم جون میگیره .زندگیم مثل یک خونه‌ی یخی که روی آب ساخته شده، مثل نگه داشتن یک ماهی قرمز توی دست، مثل نمره‌ی ۹.۷۵ تو امتحان پایان ترم دانشگاه، مثل باریدن بارون روی یک قلعه‌ی شنی یا مثل برج هیجانی که قطعه‌های سست و کم خطرش رو یکی یکی کشیدن بیرون و حالا نوبت رسیده به قطعه‌های اصلی. زندگیم نا مفهومه . روزها توی برزخم و شب‌ها تهِ گور. انگار مثل یک روح سرگردون زندگیم رو از بالا میبینم، خودم رو میبینم که
سه تا رفیق با هم میرن بهشت نماینده خدا میاد پیششون و میگه : هر کدوم از شماها توی دنیا کمتر به زنتون خیانت کرده باشید اینجا ماشین بهتری سوار میشید نفر اول یه ده باری خیانت کرده بوده و بهش بنز میدن دومی سه بار خیانت کرده بوده بهش فراری میدن سومی که خیانت نکرده بوده بهش بوگاتی میدن. روز بعد این سه نفر باهم نشسته بودن اونی که بنز سوار بود خیلی ناراحت بود دو تای دیگه بهش میگن چی شده حالا مگه ، بنز هم که بد نیست اونم میگه نه موضوع این نیست دیروز زنم رو اتفاقی
اون قدیما که موهام تازه میریخت???? یکی یه چیزی معرفی کرد که داداشش استفاده میکنه و جواب گرفته???? ما هم رفتیم که بخریم هیچ جا نداشتش???? فقط یه جا دیدم یه دختر خوشگلی هست???? خیلی هم خوش برخورد بود ???? گفت تموم کردیم???? منم شماره دادم گفتم اوردین به من زنگ بزنین???? لطفا اگه شماره میگیرید زنگ بزنید???? اگه اون دختر زنگ میزد شاید الان من کلی مو داشتم
شب بخیر گفتن ما محض ادای ادب است ور نه چون شب برسد اول بیداری ماست معین دلم میخواد به اصفهان برگردم بازم به اون نصف جهان برگردم برم اونجا بشینم در کنار زاینده رود بخونم از ته دل ترانه و شعر و سرود ترانه و شعرو سرود خودم اینجا دلم اونجا همه راز و نیازم اونجا ای خدا عشق منو یار منو اون گل نازم اونجا چکنم با کی بگم عقده دل رو پیش کی خالی کنم دردمو با چه زبون به اینو اون حالی کنم اسمون گریه کند بر سر جانانه من اشک ریزان شده دلدار در ان خانه من از غم
مرا. ټادِݪ بوٌڋ،ڋلݕڔ تو ݕاشے یاڔموفږڣرے????. تا قبل از در آغوش گرفتنش گمان میکردم زندگی فقط زنده بودن است. منِ حال خراب دلم فقط،تو را میخواهد. ساقیِ من،با بوسه ای درمان میکنی حالِ دلم را.؟! شب بخیر را باید از لبهاے معشوقہ ات با بوسہ اے بڪَیرے تا بخیر شود تا بہ آدم بچسبد وڪَرنہ شب بخیر هاے خشڪ و خالی هیچ وقت بخیر نمی شود هیچ وقت پ.ن: تا کی به تمنای وصال تو یگانه نذری بپزم پخش کنم خانه به خانه؟!????????????
تو که نیستی از خودم بیخبرم, کی بیاد و کی بشه هم سفرم دله من از تو جدا نیست ,این هوا بیتو هوا نیست چی بگم از کی بگم , دیگه غم یکی دو تا نیست دستم از دست تو دور این شروع ماجراست روز و شب هفته و ماه قصه های غصه هاست بودن این جا که برام مرگ بی چون و چراست همه چی از بد و خوب قصه ی رنگ و ریاست عشق و مستی پیشه تو پشته دیوار سیاه ست غم غربت نداره اون جا که خونه ماست میام اون جا که برات خونه خاطره هاست تو فقط به من بگو تن نشکسته کجاست

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

جدیدترین سریال ها, دانلود قسمت آخر سریال ها آموزش احترام اجتماعی در مدارس تخفیف آپشن خودرو | دنیای آپشن جذاب و دوست داشتنی شو irantahsil فروشگاه دانشجویی EbookShop Sawert تولید و تعمیر پنجره دوجداره upvc